مگر نه اینکه باید زیرکانه زیست، پس زیرکانه می روم راهی را که در آنم، تا نه زانو به دل نهم و نه زنخ بر سر زانو نهم و نه سر به زانوی بی کسی نهم و نه دست به زانو زنم و نه پیش کس به زانو باشم و نه به زانو در آیم و نه به زانو نشانندم... بل از سر زانو قدم سازم و به زانوی عزت بنشینم و در پس زانوی ریاضت راهم را راست پایان دهم و در این، بسیار ممارست باید و فراوان ریاضت...
پی نوشت: زنی دیگر بزنجیری ببسته
به پیشش مرد بر زانو نشسته
پی نوشت: نهــادند زانو همه بر زمین
بــر آمــد فغــان از یسار و یمین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر