□□□

بر خاطر زخم خورده ی يقين های به خطا بدل گشته
آنچنان بتاز
که اسب سرکش زمان
جا ماند از راه 
تا ديگر بار
آنچه را که به تلخی طی نمودی
بر تو وارد نیآید

□□□

در گذر زمان
طريق باور نيک زيستن را
پيش گير
که هر آنچه در اين راه بدست آوری
سوغات سفر بی بازگشت زمان خواهد بود.

پی نوشت: کسانی که در مسیر زندگی قرار می گیرند، از سوی خدا هدیه می شوند، تا در پیمایش مسیر، یار باشند و یاور؛ تا بیاموزی از ایشان چگونه رفتن را و تنها "چگونه رفتن مهم است"، "رفتن مهم است"، نه "رسیدن"...
پی نوشت: و پای من که قلم شد؛ نوشت برگردیم!
پی نوشت: تراشیدم، پرستیدم، گذشتم.
پی نوشت: برگزیده از کامنتهای خصوصی دوستی نا آشنا؛
"گاه میخواهم دستانم را بالا برم
 بالا بالا بالا به بلندای آسمان
 و فرود آورم چون کوه بر فرق خویشتن
 تا بیرون جهد برق زندگی از دیده ام
 و نبینم جهل جاری را در روشنی روز
 و نریزم اشک شرم در حضور خورشیدوار تو"
پی نوشت: عشقم را در غربت شبانه ی قبرستان؛ موشی جویده است.

هیچ نظری موجود نیست: