عشق!!!

سحر به گوش نشسته، نوای چشمه سار به وجد در آمده ی بهار را، تا نفس تازه کند از نسیم صبحگاهی و دیده بگشاید بر انوار الهی.
طلوع نور، شکوفه سپید، ترنم باران، تولد غنچه و بهار نو، مقارن گشته با شروع شور عشق در من. به فال نیک می گیرم و به پیش می رانم، شاید که اینبار، فرجامی باشد بر همه نافرجامی ها...

هیچ نظری موجود نیست: