این روزها٬‌ امروز...


این روزها، سنگ صبوری بیش نبودم که به هر جا درآمدم، تنها سخن از بی اعتمادی، بی توجهی و عدم تفاهم در نگاهها و اندیشه هایی است که سابقاً به تظاهر آلوده بود. این روزها گویی تمامی آدمیان غرق حس از خود گذشتی شده اند که نتیجه ای جز اتلاف این چند صباح زیستن نخواهد داشت. این روزها...
چه بگویم از این همه بی ریشه زیستن؟! چه بنالم از این همه تحجر که جملگی به آن دچاریم؟! امروز دوست عزیز دیگری، از تباهی سخن سر داد! امروز اندیشه ای به غلط گام نهاد! امروز من، دختر ‌‌"جنوب شهری"، به رگبار حرف و سخن مغرضانه کشیده شدم! امروز شاخه نورسته "تعامل اجتماعی"، برای همیشه در من خشکید و نگاه سنتی و میراثی اجدادیم، در من جوانه زد! امروز اجتماعی ترین افراد بشر...

هیچ نظری موجود نیست: