مهتاب


جوانه زده
سبز شده
سر از خاک بر آورده
به آسمان رفته
دخترک سپهر
به عقد خود در آورده!
مهتاب نقره ای
چنان مغرورسرکش!
از بکارت در آمده
به انتظار، انتظار، انتظار...
دخترکی
که هرزه گردی دیگر بار
به حجله کشاند
نوبر به آسمان نشسته را
در واپسین دقایق آخرین پرده تاریکی
چه کسی میداند؟
در کدام شب؟
کدام ساعت؟
کدام دقیقه؟
مهتاب
نو عروس شوم سما
دخترکی آبستن شد از تاریکی...

هیچ نظری موجود نیست: