نفس‌هاي بريده...


هرگز مباد
بياشوبم
خواب پرنده را
تا در آوار هراسناك اهريمن
آواز مرگش را
در كابوس‌هاي بي‌پايان
شيون كنم

ديريست در اين دهليز
باد نيز نمي‌رقصد
هيچ ترانه را
در سياهي تشييع
در سكوت تبعيد
در يورش درفش و داغ

و دريغ از طنين فريادي
و اهتزاز چرمينه‌اي!؟

هیچ نظری موجود نیست: