چندی پیش بوسیله ي sms ، از دوستان دو سؤال پرسیدم؛ پاسخ ها با حداقل سانسور اینگونه بود؛
ــ سؤال اول؛ منفی ترین ویژگیهای شخصیتی من...
اهورا آگر: بعضی وقتها منفی ترین خصوصیت تو، از زیادی مثبت بودنت به وجود می آید؛ 1- خیلی زود، بعد از چند برخورد و دیدار، با اطمینان از برداشتتان، فکر می کنید مخاطب خود را از هر لحاظ شناخته اید. 2- با تمام حرفهایی که در مکالمات روزمره می زنید که سرشار از یک عزت نفس و اعتماد به نفس است، ولـی زندگـی خـود را تـبـاه شده می دانیـد و در کل یک تضاد بین نوشتارتان و حرفهایتان از خود دارید. 3- بیش از حد مجاز!!! (مجاز از نظر ایشان) به مردم اعتماد می کنید. با این تجربه ی زیاد که روزگار به شما داده، از همه ی آنها استفاده نمی کنید و یک تجربه ی بد را شاید چند بار تکرار می کنید!!! 4- این حس که می خواهید همه را به نحوی از خود راضی نگه دارید، یک نقطه ی ضعف شدید در شماست. 5- زیادی تأثیر پذیرید از محیط و حرفهایی که دوست دارید! از...!!!!!!! 6- در کل منفی ترین خصوصیت شمـا از این تفکـر سـرچشمـه می گیـرد که علی رقـم تجـربه هـای زیــاد سیــاسـی- اجتماعی هنوز فکر می کنید همه همانند خودتان، مهربان، صمیمی و خوب هستند، البته نه اینکه من از دید منفی می گویم!!!؟؟؟ بلکه روزگار حداقل برای من نقاب خیلی از دوستان را برداشته است و فهمیدم که باید چشمهایم را بیشتر باز می کردم!!!!
رزا صدر: بعضی مواقع زیاده روی می کنی تو هر چیزی، محبت و بعضی چیزهای دیگه، این باعث می شه که رفتارت همه جا قابل درک نباشه. می دونی آدم با توجه به اطرافش خودشو بیرون می ریزه و این عقیده ی منه؛ نه اینکه ریا کنه و ادا در بیاره؛ نه؛ حالا نمیشه گفت این بدیه تو ِ، ما هممون خوب و بد داریم و مهم اینه که تو عزیز دل منی!!!!!!!
زهره: I had not seen any bad character!
ژوبین: هنوز نمی شناسمت.
فریبرز: سیگار
امین: ببین بدترین ویژگیت واقعاً همین سؤالی بود که یه هفته پیش پرسیدی.
سهیل(1): من اونقدر نمی شناسمت که بتونم نظر درستی بدم.
سهیل(2): تا اونجا که من می شناسمت حرف نداری فقط یه مشکل هست که مغزی، روحی و شخصیتی نیست؛ اون هم صد ترمه شدنته.
کاوه: از ظهر تا به حال فکر کردم. بدونه دیدنت احساسم از منفی ترین خصوصیتت اینه: احساس برترین بودن، شاید عقل کل بودن و خود رأی بودن!
منوچهر پاسخ اول: آخه تو آدمی؟
منوچهر پاسخ دوم: 1- خیلی بی معرفتی 2- هوای خانمها رو خیلی زیاد و بی دلیل داری 3- دور خودت و افکار بی حاصل می گردی 4- سیگار و مشروب می خوری 5- درس نمی خونی 6- معنای لذت رو گم کردی! 7- نسبت به من بی معرفتی (شخصی) 8- ازدواج نکردی! 9- خودتو گرفتار کردی!!!
مژگان: تو آخر مثبتی!
آفرین: از صبح که sms ات اومد تا غروب فکرمو مشغول کرد. آخرش دیدم اگه چیزی هم در تو هست که من نمی پسندم، دلیل بر منفی بودن اون ویژگی تو نیست. ما آدما واسه همین تضادهاست که برای هم جالبیم.
ایشا: الان خودتو چُس کردی، ببخشید اینقدر رُکَما...
داریوش پاسخ اول: خیلی زیاده و با sms نمی شه. باید زنگ بزنم!
داریوش پاسخ دوم: من که زیاد تو را نمی شناسم، بذار بیشتر که با هم آشنا شدیم آنوقت، ولی با همین شناخت کم، برای من عزیزی دوست نازنینم.
پندار پاسخ اول: این چه سؤالیه؟
پندار پاسخ دوم: مطمئنی که مغرضانه جواب نمی دن؟
پندار پاسخ سوم: برای من تو خوب بودی و شاید تنها چیز منفی در تو اصرار و تأکیدت بر منفیهاته. تو خوبی عزیزم، در همون حدی که آدم می تونه خوب باشه و در حد انسان بودن، بدی داری.
ــ سؤال دوم؛ اولین چیزی که از من به ذهنتون میاد...
پندار: اعترافات یلدایی یه دختر مهربون و خوشگل و صادق
مرضیه: عاطفه و صمیمیتت
لیلا: اون روزی که توی میدون بازار دوم قرار گذاشتیم که بریم با عرض معذرت دو تا گاو رو ببینیم...
یاشار: متروی دانشگاه شریف
منوچهر: امتحان زبان، یه دختر قشنگ، اولین sms، تقاضای دوستی، اولین قرار دیدار، میدان هفت تیر
افشین: زشت!!!
مهسا: تنها کسی که باهاش راحت درد و دل می کنم.
لیلا بیات: 360 ی باحال!!!
داریوش: تایپ کردن شما در حضور ما!!!
عاطفه: یه دختر شیطون سر زبون دار که قلبش هم خیلی پاکه!
آزی: معرفت!
فریبرز: سیگار
زهره: music class and swim class
ایشا: یه نوشته، یه عکس، یه Wild Tulip، That was everything, for ever………..
هاله: یه داستان نویس خوش اخلاق با روسری قرمز
سهیل(2): امتحان انقلاب که قرار بود به هم برسونیم.
رزا صدر: دیوونه خاطره ی تولدت، اما انتظار نداشتم این باشی؟ تصویرم از نویسنده بلاگی که می خووندم چیزه دیگه ای بود!
آفرین: اولین برخورد با تو حس کردم نمی تونم باهات مچ شم اما بعداً متوجه ظرفیت و نگاه دقیقت شدم.
کاوه: اولین چیزی که از تو در ذهنم می آد متأسفانه قابل بیان نیست!!!
امین: بدترین خاطره همون شب (البته منظورش شش صبحه!!!) خونه ی آفرین بود که وسط حرفم خوابت برد.
ــ شما چطور؟...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر